دربارهٔ سیمرغنامه

رازی گم شده در نمادها

پرسه‌ای در باغ اسرار دوران پیدایش کشاورزی، پدیدآورنده: سبا لعل‌ محمدی

با پایان عصر یخبندان (هزاره شانزدهم پ.م.)، طبیعت پس از چند هزاره، دوباره روی خوشی به انسان نموده‌است. آفتاب می‌تابد، رودخانه‌ها جاری می‌شوند، گیاهان خودرو در کرانهٔ رودخانه‌ها و دریاها سبز می‌شوند، جمعیت حیوانات در دشت‌ها رو به فزونی می‌رود، و انسان، آهسته، خود را در آستان دوران تازه‌ای می‌یابد. باری! اهلی‌کردن و کشاورزی ابتدا در هلال حاصلخیز آغاز می‌شود. در این اسرارآمیزترین دوران حیات بشر بر زمین که با نام عمومی نوسنگی می‌شناسیم، شیؤ زیست بشر پس از قریب یک میلیون سال برای همیشه دگرگون شده‌است. انسانی که تا پیش از این ابزاری جز سنگ نداشت و در گروه‌های کوچک و بزرگ در پی خوراک و سرپناه از جایی به جایی می‌رفت، صاحب اندیشهٔ تازه‌ای شده‌است؛ آری! سنگ را می‌توان صیقل داد، در یک‌جا می‌توان زیست، سرپناه را می‌توان با خشت ساخت، حیوان را می‌توان اهلی کرد، دانه را می‌توان کاشت، زمین را می‌توان شیار کرد، آب را می‌توان هدایت کرد، آتش را می‌توان مهار کرد و همه‌چیز را می‌توان به آتش دگرگون کرد؛ غله را به نان، خاک را به سفال، سنگ را به فلز و فلز را به چرخ. شاید هرگز ندانیم که این اندیشه چگونه در ضمیر انسان پدیدار شد، اما دوران تکوین آنچه که ما امروز تمدن ایران می‌خوانیم، می‌تواند با این اندیشه آغاز شده‌باشد. مفاهیم موثر در شکل‌دهی و تعریف این دوران، بسیار در هم تنیده‌اند و به سختی می‌توان مرزی میان دلایل وجودی آ نها کشید؛ یکجانشینی، اهلی کردن، شبانی، کشاورزی، معماری چهارگوشه و سفالگری همه عناصر معرف این دوران هستند که در یک سیر تکوینی چندهزارساله از پس یکدیگر و در ارتباط با هم پیدا شده‌اند و به ثمر نشسته‌اند. در سپیده‌دم این دوران سرنوشت‌ساز بشر (هزارهٔ دوازدهم پیش از میلاد) یکجانشینی با شکار و ساخت جنگ‌افزار همراه است. اهلی کردن حیوانات و کشت غلات روند کندی دارد و نمادها از دل باورهای اولیه شکل می‌گیرند. در هزاره‌های بعدی (دهم و نهم) اهلی‌کردن سرعت گرفته و تاثیر کشاورزی بر ساختارهای اقتصادی مشهود است. در دو هزارهٔ بعدی (هشتم و هفتم) دیگر اثری از جنگ و جنگ‌افزار نیست. حیوانات زیادی اهلی شده‌اند و نظام کشاورزی حاکمیت دارد. گرچه یکجانشینی نگهان در هلال حاصلخیز به پایان می‌رسد اما کشاورزی همچنان در دوسوی آن در مستطیل طلایی تمدن گسترش می‌یابد. گسترش و تثبیت کشاورزی در دو منطقه‌ی ایران و یونان (هزارهٔ هفتم) سرنوشت بشر را تا به امروز شکل داده‌است. کشاورزی در ایران با گستره‌ای از جیتون (ترکمنستان فعلی) تا چغاگلان و ماهی‌دشت (حواشی زاگرس) با چند پدیده‌ی مهم همراه است؛ سکونت‌گاه‌هایی کوچک و بدون سلسله طبقاتی در مناطق بکر، نبود جنگ‌افزار و بناهای آیینی، آبیاری به اختیار، مهر نگاره، هاون و سفال‌های منقوش هندسی، گیاهی و جانوری. نوسنگی با ظهور عصر مفرغ (هزارهٔ چهارم) به پایان می‌رسد اما کشاورزی تا امروز، بشر را تغذیه کرده‌است. برای شرح آن‌چه که در پیدایش و گسترش کشاورزی پیش‌آمده، نظریهٔ دقیق و جامعی نداریم. نظریات متعدد فعلی هم در عین توضیح بخشی از مساله در تناقض با بخش‌ها و یافته‌های جدید قرار می‌گیرند. رمز و راز این دوران هنوز به تمامی بر ما آشکار نیست و تا چندی دیگر در افسون نمادهای آن شناور خواهیم ماند.

اهلی کردن در آینه‌ی سفال منقوش

اهلی‌ کردن مرحله‌ای از تکامل است که طیِ آن، زیست دو گونه چنان به هم می‌پیوندد که برای تداوم و بقای‌شان تا ابد به هم وابسته خواهند بود و این مرحله‌ایست که انسان قریب ده هزار سال پیش به آن وارد شد.

از آن زمان تا کنون حیات انسان و گونه‌های اهلی گیاهی و جانوری به یکدیگر گره خورده‌است.

مهم‌ترین گنجینهٔ نمادهای دوران پیدایش کشاورزی، سفالینه‌های منقوش است. از نقوش بدنهٔ سفال‌های منقوش است که ما نمادهای اهلی کردن گیاه، حیوان و زمین را باز می‌شناسیم و رازشان را کشف می‌کنیم. کهن‌ترین نمونه‌های اولیهٔ سفال را در گنج‌دره و چغابنوت داریم.

این سفالِ اولیهٔ تپه حاجی‌فیروز است که در کوره‌ای با دمای پایین پخت شده‌است. تپه حاجی‌فیروز در حوالی دریاچهٔ ارومیه یکی از کانون‌های مهم پیدایش کشاورزی (هزاره هفتم و ششم) و هم‌دوران فرهنگ حسونه در میان‌رودان است.

اولین نمونه‌های سفال منقوش در ایران و میان‌رودان، تنوعی گسترده از نقوش هندسی دارند. فرم‌های مدور، خطوط مورب موازی، تقسیم‌بندی‌های چلیپایی، القای حس چرخش و حرکت، سایه‌روشن‌ها و سطوح شطرنجی همه در ظروف این دوران مشاهده می‌شوند.

برای این نقوش بسته به نظرات موجود تعابیر متفاوتی آورده می‌شود اما در اغلب آن‌ها یک گمان مشترک وجود دارد؛ این ظروف نه برای آشپزی و نه برای ذخیره غذا بوده‌اند بلکه (شاید) در مراسم آیینی وبرگزاری مناسک کشاورزان به کار می‌رفته‌اند. این ظرف در دالما تپه، حوالی دریاچه ارومیه و نزدیک به تپه حسنلو و حاجی‌فیروز یافت شده‌است.

آنکه دانه می‌کارد اَشَه (راستی) می‌افشاند،

می‌بالاند و می‌پروراند دین را

با یکصد آشیان نو

فرگرد سوم، کرده سوم، بند ۳۱

وندیداد، اوستا

نقش بز

این فرم‌های مدور مکرر که به امواج آب می‌مانند، شاخهای بز هستند. آیا تکرار این فرم بر بدنهٔ سفال در تمنای کثرت دام بوده؟ نمی‌دانیم. گفته‌اند انسان بزها را دنبال می‌کرد تا منابع آب شیرین را بیابد، آیا راز پنهان در نقش این ظرف همین است نمی‌دانیم.

این ظرف در تپه چشمه‌علی حوالی شهر ری به دست آمده‌است. چشمه‌علی که با قره تپه و تمدن سیلک در ایران و فرهنگ‌های حلف و سامرا در میان‌رودان هم‌زمان است از مهم‌ترین سکونت‌گاه‌های اولیه‌ٔ کشاورزی بوده‌است و بخشی از مهم‌ترین سفال‌های منقوش ایران در این مکان یافت شده‌است.

فرم مدور شاخ بز در این ظرف هم با یک تقسیم‌بندی چهارگانه تکرار شده‌است.

این ظرف در تل باکون حوالی پارسه در استان فارس یافت شده‌است. در ظروف این منطقه، تقسیم‌بندی‌های چهارگانهٔ صلیبی و فرم چلیپای شکسته‌ای که در دایره‌ای محصور است به وفور دیده می‌شود. دایره‌ٔ بسته را نماد آسمان و فرم چلیپا را نشانهٔ زمین دانسته‌اند و چلیپای شکسته تداعی‌کنندهٔ چرخش است.

بز نخستین حیوانیست که در ایران اهلی شده ‌است (هزاره دهم پ.م.)

اولین نشانه‌های بز اهلی را در تپه گنج‌دره یافته‌اند.

در این ظرف چشمه‌علی، تکرار نقش بز به همراه خطوط زیگزاگ و دوایر متحدالمرکز آن، حرکت و دویدن بز را به ذهن متبادر می‌کند.این نقش‌پردازی مبین این نکته است که این ظرف (شاید) در مراسم آیینی به کار می‌رفته و جمعیتی به آن می‌نگریسته‌اند، یا با خالی شدن تدریجی ظرف، نقش و داستان آن آشکار می‌شده‌است.

تصاویر مختلفی از بز بر بدنهٔ بسیاری از سفال‌های نوسنگی در ایران نقش بسته‌است و گونه‌های متفاوتی از بز که در مناطق مختلف ایران پراکنده‌اند در این نقوش قابل شناسایی هستند.

تپه سیلک در قلب فلات ایران و جنوب چشمه‌علی، یکی از کهن‌ترین محوطه‌های باستانی ایران است که در دورهٔ نوسنگی هم کانون گرم و فعال کشاورزی بوده‌است. سفال‌های منقوش سیلک منحصر به فرد هستند و ترکیب نقوش انسانی و جانوری با خطوط مورب موازی و صفحات شطرنجی را در بسیاری از آ نها می‌توان یافت.

اما بز تنها نقش موجود روی سفالینه‌های ایران نیست. انواع پرنده، گوسفند، روباه، گاو، انسان و اسب هم بر بدنه‌ی سفال‌های این دوران نقش بسته‌اند.

در این ظرف که در تپه سیلک یافت شده، صفی از پرندگان را می‌بینم، در کنار خطوط مواجی که حضور آب را تداعی می‌کنند.

دوران نوآوری‌های پرشمار

دوران پیدایش کشاورزی، همراه با نوآوری‌های فراوان بوده‌است. کرت‌بندی زمین‌ها، شیار زنی ،حفر آبراهه و هدایت آب، معماری سکونت‌گاه‌ها با گوشه‌های راست ( ۹۰ درجه)، تعبیهٔ اجاق در خانه، نساجی و از همه فراوان‌تر توسعهٔ ابزارهای کار.

مهرنگاره‌ها

مهرهایی که از سنگ تراشیده می‌شدند یا با سفال ساخته می‌شدند و با داشتن نقش مشخصی به کار مهر و موم (در محل نگه‌داری محصولات کشاورزی؟) می‌آمدند، حاوی اطلاعات بصری مهمی از این دوران هستند.

تیغه‌ها و ابزارها

در سکونت‌گاه‌های این دوران جنگ‌افزار یافت نشده‌است. گویی انسان‌ها جنگ را کنار گذاشته و مهارت و توان‌‌شان را صرف نوآوری و تولید ابزار کرده‌اند. از این دوران ابزارهای فراوانی با کارکردهای مختلفی یافت شده‌اند. تیغه‌هایی که به کار برداشت می‌آمده‌اند، کاردک‌هایی که برای فرم دادن استفاده می‌شدند، استخوان‌های نوک‌تیزی که برای ساخت سفال و سوراخ کردن به کار می‌رفته‌اند و ابزارهای فراوان دیگری با کارکردهای کشف‌نشده.

دوک‌ها و ادوات نخ‌ریسی

کهن‌ترین پارچه‌های بافته‌شده از هزارهٔ سوم پیش از میلاد در شهر سوخته زابل یافت شده‌اند با این حال می‌دانیم ادوات نخ‌ریسی پیش از آن در سکونت‌گاه‌های کشاورزی ساخته شده‌اند مانند این دوک‌های سنگی که به تپه‌ای باستانی حوالی شهر نیشابور تعلق دارند.

زیورآلات و صیقل سنگ‌های قیمتی

گرچه ابداع انواع زیورآلات سابقه‌ای بس کهن‌تر از دوران پیدایش کشاورزی دارد اما تولید زیورآلات در این دوران هم‌چنان مهم است.

در کنار مهارت بالا در صیقل دادن سنگ، این زیورآلات نشان‌دهنده‌ی گسترش مبادلات سنگ‌های قیمتی در این دوران هستند. راه‌های تجاری از شرق فلات ایران به غرب آن تا کرانه‌های دریای سیاه وجود داشته که تجارت سنگ‌هایی چون لاجورد و ابیسیدین از این راه‌ها صورت می‌گرفته‌است.

فلزکاری

اهلی کردن در دوران نوسنگی، تنها با پرورش حیوانات و کشت زمین و مهار آب نمودار نشده‌است. آتش نیز در همین دوران اهلی شد. انسان آتش را در اجاق‌ها و کوره‌های پخت سفال به کار گرفت و دمای پخت را چنان بالا برد تا عاقبت توانست از فلزات هم برای ساخت ابزار بهره بگیرد. کهن‌ترین کوره‌های ذوب فلز (هزاره ششم و پنجم) در تل‌ابلیس نزدیک کرمان یافت شده‌اند و پیشرفته‌ترین آن‌ها در تپه اریسمان حوالی نطنز. البته در این دوران به دو صورت از مس استفاده شده‌است. هم با چکش‌کاری و شکل‌دهی به ورق‌های مس خالص استخراج شده و هم با ذوب در کوره و شکل‌دادن با قالب‌های سنگی.

...

و او را برای پاسبانی گوسفندان به یوجیَستی از مردمان فراز آفرید. چونان آمیزه‌ای از جانوران و مردمان.

از آن روی سگ خوانده‌شود که سه‌یکِ او از مردمان است.

دربارهٔ چگونگی آن آفرینش‌ها

بندهش

پس از مس، کار با مفرغ رایج و ایران وارد دوران تازه‌ای شد که با عنوان عمومی عصر مفرغ (برنز) می‌شناسیم و بسیاری از نقوشی که پیش‌تر بر سفال‌ها نقش می‌بستند حال به صورت سه‌بعدی و با ظرافت هر چه تمام‌تر از فلزات گران‌بها ساخته‌شده‌اند.

تداوم آیین‌های کشاورزی

دوران پیدایش کشاورزی با تمام دستاوردهای عیانی که دارد، هم‌چنان اسرارآمیز است. ما هنوز به درستی و یقین نمی‌دانیم چرا انسان به جای کوچ‌روی، یکجانشین شد؟ چرا به‌جای یافتن و ذخیرهٔ غذا کشاورزی کرد؟چرا به‌جای شکار حیوانات، پرورش‌دادن آن‌ها را برگزید؟ چرا به‌جای سکونت در سرزمین‌های پرآب و سرسبز، به سرزمین‌های بکر و خشک مهاجرت کرد؟ چرا به جای سنت دیرینه‌ی جنگ‌آوری به صنعت‌گری رو کرد؟

و سوالی از همه مهم‌تر:

چطور کشاورزی و دام‌پروری و صنعتگری برای بشر همیشگی و ماندگار شد؟

روان گاو به اهورا مزدا می‌گوید:

خشم و درشتی، ستم، گستاخی و درنده‌خویی مرا به ستوه آورد!

مرا جز تو نگاهبان دیگری نیست.

مرا با کشاورزی نیک حضور به هم رسان.

یسن ۱:۲۹

متن گاهان، اوستا

گرچه امروز جز حدس و گمانی نسبت به دین و آیین مردمان آن دوران نداریم اما سبک زندگی برزگری و آیین‌های کشاورزی هنوز با ماست.

بخش مهمی از آموزه‌هایی که زرتشت در هزارهٔ دوم پیش از میلاد برای ما دارد، ستایش زندگی صلح‌جویانهٔ کشاورزی، تلاش برای کشت‌وکار، آبادی زمین‌ها و احترام به روان حیوانات است.

در متون زرتشتی و منابع تاریخی چون بندهش، آب و زمین و گیاه و چهار پایان و کانی‌ها همه در کنار انسان و دوشادوش او به یاری اهورامزدا در جنگ اهریمن رفته‌اند. هر تلاشی که انسان در بهبود زندگی خود، جانداران و جهان می‌کند، یاری رساندن به جهان‌آفریده و اهورامزدا در نبرد با اهریمن است.

اهلی‌کردن از این منظر، همراهی گونه‌های جانداران برای رسیدن به کمال خلقت نیک است. گندم در نان به کمال می‌رسد، خاک در سفال و فلز در آبدیدگی و چهارپا همراه و یاور انسان است و نه خوراک و ثروت او.

می‌ستایم روان و آفریدگار گاو را

می‌ستایم روان خویش و جانوران اهلی را

که به ما پناه می‌جویند.

یسن ۱:۳۹

متن گاهان، اوستا

چنین گوید که من گاو را به سبب ارجمندی دو بار آفریدم

یک‌بار به صورت گاو و یک‌بار با جانوران پرگونه

دربارهٔ چگونگی آن آفرینش‌ها

بندهش

می‌توان گفت کشاورزی به زندگی در تمام هزاره‌های پس از خود، شکل و هویت داد؛ از افسانه‌های محلی گرفته تا آیین‌های سفره‌اندازی تا شیوه‌های پخت آش و نان و جشن‌هایی هم‌چون تیرگان و مهرگان که وابسته به کاشت و برداشت محصول هستند، هنوز هم در جوامع کشاورز امروزی ردی و اثری می‌توان یافت. با این حال از هزارهٔ دوم پیش از میلاد و با تاسیس دولت‌شهرها در ایران و میان رودان، مساوات و ایده‌های صلح‌جویانه‌ی کشاورزی بار دیگر در جوامع انسانی رنگ باخت. رشد جمعیت شهرها، طبقاتی شدن جوامع، قدرت گرفتن نهاد دین در بناهای آیینی و قدرت‌جویی خاندان‌‌ها و اقوام دوباره جنگ‌افزار را به کالایی اساسی بدل کرد و سیاست‌ورزی مهارتی شد لازم تا زمانی که با تاسیس دولت ماد و بعدتر هخامنشی، ایده‌ٔ تازه‌ای برای اتحاد و یکپارچگی در این سرزمین فراهم آمد و هویت تازه‌ای بنیان نهاده‌شد.